سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پاکدامنى زیور درویشى است ، و سپاس زینت توانگرى . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :0
کل بازدید :61737
تعداد کل یاداشته ها : 88
103/9/28
8:59 ص
پخش زنده حرم
بازگشت همه بسوی خداست
 
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: اَلْقَبْرُ یُنادِی کُلُّ یَوْمٍ بِخَمْسَ کَلَماتٌ (1) قبر در هر روز پنج کلمه را فریاد میزند :

1. اَنا بَیْتُ الْوَحْدَه فَاحْمِلوا اِلیَّ اَنیساً

 
من خانه تنهاییم پس با خود انیس و مونسی به سوی من آورید(تلاوت قرآن)

 
2. اَنا بَیْتُ الْظُّلْمَه فَاحْمِلوا اِلیَّ سِراجاً

 
من خانه تاریکی هستم پس با خودتان چراغی به سوی من آورید(نافله شب)

 
3. اَنا بَیْتُ التُرابْ فَاحْمِلوا اِلیَّ فِراشاً

 
من خانه خاکیی هستم پس با خودتان فرشی به سوی من بیاورید(عمل صالح)

 
4. اَنا بَیْتُ الْعِقابْ فَاحْمِلوا اِلیَّ تَرْیاقاً

 
من خانه گزندگان هستم پس با خودتان پادزهری به سوی من بیاورید (لااله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله)

 
5. اَنا بَیْتُ الْفَقْرْ فَاحْمِلوا اِلیَّ کَنْزاً

 
من خانه فقر هستم پس با خودتان گنجی به سوی من بیاورید(صدقه).
 
کسی که مسافر است بیشتر به یاد خانه است نه مسافر خانه
و کسی که دائم به یاد خانه باشد آن را خراب نمی کند.
کسی که دائماً به یاد آخرت باشد گناه و خطیئه ای ندارد ...
"آیة الله جوادی آملی "


 


93/5/17::: 6:44 ع
نظر()
  
  

یا مهدی ادرکنی

ای مرکز ثقل کهکشانِ دل من
خورشید بلند آسمان دل من

 

عمری است که من منتظر دیدارم
یک جمعه بیا به جمکران دل من.


93/5/9::: 7:48 ع
نظر()
  
  

جمعه های انتظار

جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو

بس که هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو

تا به این جا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو

چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من
راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو

سال ها می شود از خویش سؤالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو

با حساب دل خود هر چه نوشتم دیدم
من از این زندگیم سود نبردم بی تو

گذری کن به مزارم به خدا محتاجم
من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو.



  
  

 چشم انتظاریم

از تو یک عمر شنیدیم و ندیدیم تو را
به وصالت نرسیدیم و ندیدیم تو را

روزی ما فقرا شربت وصل تو نبود
زهر هجر تو چشیدیم و ندیدیم تو را

شاید ایام کهن سالی ما جلوه کنی
در جوانی که دویدیم و ندیدیم تو را

چه قدَر چلّه نشستیم و عزادار شدیم
چه قدَر شمع خریدیم و ندیدیم تو را

گاهی اندازه ی یک پرده فقط فاصله بود
پرده را نیز کشیدیم و ندیدیم تو را

سعی کردیم که شبی خواب ببینیم تو را
سحر از خواب پریدیم و ندیدیم تو را

مدتی در پی تو رند و نظر باز شدیم
همه را غیر تو دیدیم و ندیدیم تو را

فکر کردیم که مشکل سر دلبستگی است
از همه جز تو بریدیم و ندیدیم تو را

لاقل کاش دم خیمه ی تو جان بدهیم
تا بگوییم: رسیدیم و ندیدیم تو را...


  
  

یا مهدی ادرکنی

ای آخرین توسل سبز دعای ما
آیا نمی رسد به حضورت صدای ما؟

شنبه دوباره شنبه دوباره سه نقطه چین
بی تو چه زود می گذرد هفته های ما

در این فراق تا که ببینی چه می کشیم
بگذار چشم های خودت را به جای ما

موعود خانواده! کی از راه می رسی؟
کی مستجاب می شود "آقا بیای ما"؟

کی می شود بیایی و از پشت ابرها
خورشید های تازه بیاری برای ما

آقا اگر نیایی و بالی نیاوری
از دست می رود سفر کربلای ما.



  
  
   1   2      >